ڪلامـ - خاطرﮪ شـﮩـدا 3 / 10
کلام : گرد محور امامت و ولايت گرد هم آييد، از تفرقه بپرهيزيد، و خون شهيدان را پايمال نكنيد.شهيد عليالله مهرجو
خاطره :سر تا پاش خاكي بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما. دو ماه بود نديده بودمش. - حداقل يه دوش بگير، يه غذايي بخور. بعد نماز بخون. سر سجاده ايستاد. آستينهاش را پايين كشيد و گفت «من با عجله اومدم كه نماز اول وقتم از دست نره.» كنارش ايستادم. حس ميكردم هر آن ممكن است بيفتد زمين. شايد اينجوري ميتوانستم نگهش دارم. شهید ابراهیم همت
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مريم برادران
نظرات شما عزیزان: